اندر حکایات باشگاه شهید مطلبی بسطام
سالنی با زوارهای در رفته
به قول مرحوم اخوان ثالث هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
مشغول تمرینیم ولی کو تا هوای سالن گرم شود. فکر کنم سرایدار محترم دیشب خوابش برده که برای تمرینات صبح باشگاه را گرم کند. اما کو سرایدار. حتما مسئول مربوطه فکر کرده باشگاه خودش، با تمرینات ما گرم میشود اما فکر این را نکرده که قندیل بستیم و عنقریب جز مجسمههای یخی ناب در این فصل خواهیم بود. بههر زوری فن را روشن میکنیم تا هوا کمی گرم شود.
نرمش تمام میشود قربانش بروم نه توپی، نه وسیله ورزشی، نه راکتی ..... سالن خالی از هر امکانی و زمان، زمان دست رشته است. توپ روی هوا میچرخد و من بیچاره زمین خورده و قربان تشکها بروم که متعلق به 20 سال پیش است و بیچاره زوارشان دررفته است به زبان بیزبانی میگویند : « ای بابا آدم هم بود تا حالا هفت کفن پوسانده بود ما که دیگه جای خود داریم.»
یادش بخیر چند سال پیش از وسایل ورزشی مثل توپ فیزیوبال و ... خبری بود ولی چه کنیم که روزگار غریبی است. چند سال پیش دزدان رحم نکرده و شبانه اموال را به غارت بردهاند و ما از همان موقع بیوسیله شدیم و ماندیم با یک ضبط داغون تا تمرینات ورزشی و ایروبیک را انجام دهیم ولی عنقریب از تشکهای فرسوده صدا در میآمد و از این ضبط نه. میرویم تا کمی آب بخوریم اما عوض ما، آبخوری یخ زده و آدم یاد قندیلهای « غار علیصدر » میافتد با همان نوسانات دما. سراغ رختکن هم نرویم چرا که ممکن است حالتان بد شود اما زمستان است و گرنه اگر تابستان بود بوی پا و عرق یقینا ما را مسموم کرده و راهی بیمارستان میکرد. نمیدانم هر جای دنیا خصوصیسازی به ارتقا کیفیت کمک میکند ولی از زمانی که خصوصیسازی شد مشکلاتمان بیشتر و بیشتر شد. تا جاییکه مردانی که در شیفت بعدازظهر به باشگاه میآیند، در را شکستند. آن هم به خاطر افزایش شهریه.
سرتان را درد نیاورم ریاست محترم تلاش میکند که سالن مرده را زنده کند اما کو بودجه. تازه اگر بودجهای هم در کار باشد تا به بخش بسطام برسد تمام شده و ماجرای همان گلوله برفی است. حالا با این همه مسئله بسیاری به شهرستان شدن بسطام چشم دوختهاند تا بودجه مستقیما به خود شهرستان اختصاص پیدا کند و چیزی از آن بودجه هم به بخش تربیتبدنی تا این باشگاه فرسوده که یادگار زمان کهن است، از این حالت خارج شده و حداقل از امکانات لازم برخوردار شود.
گفتیم جوانمردی که اگر پهلوان و قهرمان در روزگار فعلی بودند، چه میکردند .... اصلا از جوانمردی بگذریم آیا نبود امکانات ورزشی ما را دلسردتر نمیکند در حالی که ورزش خواص زیادی به لحاظ روحی و جسمی دارد. میدانیم که ورزش در کاهش بسیاری از بیماریهای روحی نظیر افسردگی، اضطراب و نگرانی تأثیر مثبت دارد ولی فکر کنم با یک سالن کهنه، یک سقف ریخته این شرایط نه نگرانی را کاهش داده بلکه آن را چند برابر کند. البته شاید در شرایط فعلی، اداره تربیتبدنی هم صرفهجویی را در پیش گرفته که مبادا این چندرغاز هم از کف رود و ارائه خدمات، تأمین شرایط سالم روانی برای شهروندان که پیشکش. شاید هم خدا را چه دیدی شاید دارای باشگاه تازه شدیم با تشکهای تازه، وسایل ورزشی مثل توپ فیزیوبال با جایگاه مخصوص. انباری درست حسابی. گفتم انباری که موجودات زنده در آن رفت وآمد میکند، بماند ولی از سقف فروریختهاش باید گفت که مسئولان را به فکر انداخته که عنقریب پشتبام را ایزوگام کرده قبل از آنکه سقف فرو بریزد یا شاهد باران در بخشی از سالن ورزشی باشیم. البته باران هم خوب است، بالاخره برای تغییر روحیه ورزشکاران یا مصدوم شدنشان یا دور همی عیادت مریض رفتن و حرفایی از جوانمردی زدن.
به نقل از پارسیای قومس